شاید آن نقطه ی نورانی چشم گرگان بیابان است
اینجا سرد است اما صندلی من هنوز گرم مانده... پکی به سیگار بزنم!! اما نه...من که سیگار نمی کشم!!!! آخر مرد ها وقتی غصه می خورند سیگار می کشند. اما نه...من که مرد نیستم!!!! صندلی که تکان نمی خورد،من خودم را تکان میدهم... قهوه می خورم... و بازهم صدای مادر که دیر وقت است قهوه نخور و من گوش هایم دیگر هیچ صدایی نمی شنوند... بازهم قهوه می خورم...
نوشته شده در جمعه 88/8/15ساعت
4:53 عصر توسط دریا نظرات ( ) | |
Design By : RoozGozar.com |